همه چی داره
نظرات شما عزیزان:
>>>اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه.
>>>چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.
>>>سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته!
>>>یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد!
>>>با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم:
>>>کرایه ی آقارو هم حساب کنید!
>>>پسره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ...
>>>اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا!
>>>منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو
کوتاه نمی اومدم!
>>>می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده!
>>>همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم،
>>>بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟!
>>>یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم!
>>>الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم آقای خوشتیپ
>>>کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :|
>>>داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت:
>>>پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟!
>>>حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم!
>>>خلاصه عین
اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !!
>>>این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم
>>>
>>>ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده ..!
Power By:
LoxBlog.Com |